سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آقاسیدبااجازه...
 

شیوه‌شناسی دشمن در مقابله با هویت‌یابی مسلمانان

* تقابل چندجانبه‌ غرب با بیداری اسلامی
چنان‌چه ترویج تروریسم و اندیشه‌ی تکفیری در لباس جنگ طایفه‌ای و مذهبی در منطقه را بُعد سخت‌افزاری مقابله با بیداری و هویت‌یابی اسلامی بدانیم، در عرصه‌ی قدرت نرم نیز تلاش برای ترویج فساد سیاسی و اخلاقی در جریان است. آمار بالای شبکه‌ها و سایت‌های غیر اخلاقی و ضد دین، ترویج گسترده‌ی مسیحیت در میان جوانان مسلمان، تابوشکنی‌های فردی با پوشش گسترده‌ی رسانه‌ای -مانند ماجرای علیا ماجده المهدی یا رفتارهای ولید بن طلال شاهزاده‌ی میلیاردر سعودی- همه نشان از عزم جدی غرب برای انحطاط نسل جوان در امت اسلام و تکرار تجربه‌ی تلخ آندلس دارد.
 
علاوه بر این «ایجاد تردید در باورهای اسلامی» سرفصل دیگری است که در روش‌شناسی دشمن باید به آن توجه کرد؛ اقدامی که روشنفکران وابسته به نظام سلطه، نظام آموزشی غربی و دانشگاه‌های آمریکایی در کشورهای منطقه دنبال می‌کنند. از این رو عجیب نیست وقتی بدانیم «علیا ماجدة ‌المهدی» دانشجوی رشته‌ی ارتباطات دانشگاه آمریکایی قاهره بوده است.
هیلاری کلینتون چندی پیش در نشستی با برخی اعضای کنگره، پیرامون چگونگی مواجهه‌ی آمریکا با القاعده در خاورمیانه صراحتاً گفت: ما القاعده را به وجود آوردیم، زیرا نمی‌خواستیم شوروی سابق بر آسیای مرکزی چیرگی یابد. ما با دستگاه اطلاعاتی پاکستان وارد عمل شدیم تا مجاهدانی را از عربستان و دیگر کشورها استخدام کنند. اندیشه‌ی وهابیت را تزریق کردیم و توانستیم بر شوروی پیروز شویم.


آمریکایی‌ها سالانه میلیون‌ها دلار برای تغییر افکار و باورهای ملت‌های مسلمان در جنگ «قلب‌ها و ذهن‌ها» هزینه می‌کنند که بخش بزرگی از آن از طریق دانشگاه‌های آمریکایی و بورس‌های تحصیلی همچون «فولبرایت» و «اراسموس» و همچنین برنامه‌های تبادل دانشجو و استاد هزینه می‌شود. نکته‌ی جالب‌تر این‌که بیشترین تمرکز این برنامه‌ها بر رشته‌های علوم انسانی است. نخبه‌پروری با رویکرد نفوذ یا پرورش نخبگان سیاسی، همچون نویسندگان، شعرا و هنرمندان در کشورهای کلیدی، به عنوان عناصر نفوذی و حمایت از این نخبگان برای بهره‌برداری‌های لازم نیز از ترفندهای قدرت نرم غرب برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام است. این قبیل نخبگان نفوذی، نخست از طریق رسانه‌‌ها در قالب برگزاری مصاحبه و مناظره به عنوان چهره‌های اندیشمند و محبوب معرفی می‌شوند و سپس افکار و اندیشه‌های خاص آنان در جهت اهداف غرب در میان مردم اشاعه می‌یابد. در مقاطعی نیز به این افراد جوائزی مطرح در عرصه‌ی اندیشه و هنر، نظیر نوبل و اسکار هم داده می‌شود.

قدرت‌های بزرگ با اشاعه‌ی تفکرات این افراد از طریق شبکه‌های ارتباطی می‌کوشند تا اندیشه‌ها و اهداف خود را در دیگر جوامع رواج دهند. برای نمونه می‌توان به اظهارات یک به‌اصطلاح عالم شیعی کویتی در اروپا علیه برخی همسران پیامبر اشاره کرد که با فتوای حکیمانه‌ی رهبر انقلاب اسلامی خنثی شد. در کنار نخبه‌سازی، تهدید و تطمیع نخبگان نیز از دیگر روش‌های دشمنان جهان اسلام است که متأسفانه در سال‌های اخیر باعث افول و انحراف برخی از چهره‌های شاخص در جهان اسلام شده است.
 
آخرین حربه‌ی این دشمنان، بهره‌گیری از اهرم اقتصادی است؛ همان ابزاری که در محاصره‌ی غزه، یا مقابله با دولت محمد مرسی در مصر و مواجهه با جمهوری اسلامی شاهد به‌کارگیری آن هستیم. نظام سلطه که ساختار پولی و مالی اقتصاد دنیا را در اختیار دارد، علاوه بر استفاده‌ی تنبیهی از مسائل اقتصادی برای شکستن مقاومت جهان اسلام، بعضاً اعطای تسهیلات مالی و وام‌های بین‌المللی را منوط به انجام برخی تغییرات در راستای اهداف خود می‌کند.
آمریکایی‌ها سالانه میلیون‌ها دلار برای تغییر افکار و باورهای ملت‌های مسلمان در جنگ «قلب‌ها و ذهن‌ها» هزینه می‌کنند که بخش بزرگی از آن از طریق دانشگاه‌های آمریکایی و بورس‌های تحصیلی همچون «فولبرایت» و «اراسموس» و همچنین برنامه‌های تبادل دانشجو و استاد هزینه می‌شود. نکته‌ی جالب‌تر این‌که بیشترین تمرکز این برنامه‌ها بر رشته‌های علوم انسانی است.
* ضرورت شناخت دشمن در «پیچ حساس تاریخی»
تاریخ بیش از هر چیز به یک انبار بزرگ شباهت دارد که به میزان وسعتش -که دیگران برایش فراهم ساخته‌اند- توانسته حوادث و رخدادهای بزرگ و کوچک را که بخش‌جدایی ناپذیر زندگی بشر است، در خود ذخیره و نگهداری کند. وقایع مهم گردآمده در این مخزن به دو دسته‌ی کلی تقسیم می‌شود: وقایعی که روند شکل‌گیری آن‌ها مشخص و معلوم بوده و تغییری ایجاد کرده و پس از دوره‌ی کوتاهی عمرش به‌سر آمده و از دور خارج شده یا مسیرش تغییر یافته و به جایی رسیده که قرار نبوده به آن‌جا ختم شود. دسته‌ی دیگر، وقایعی هستند که ماهیت و خاصیتشان صرف یک رخداد و تحول‌آفرینی در منطقه و مقطع محدود نیست، این دسته از وقایع به سبب ویژگی‌هایی که دارند، حقیقتاً تحولاتی بنیادین و ماندگار آفریده‌اند و می‌آفرینند. تعداد این وقایع در مقایسه با وقایع دسته‌ی اول بسیار کم است و یکی از مسائل بسیار مهم درباره‌ی این وقایع، نحوه‌ی مواجهه با آن‌ها است.

واقعیت این است که گاهی شکل‌گیری وقایع دسته‌ی دوم قابل مشاهده است، اما افرادی که آن را مشاهده می‌کنند، اهمیت آن را درک نمی‌کنند، از این رو نمی‌توانند بر آن اثر بگذارند و از آن بهره ببرند. در مواقعی هم شکل‌گیری این وقایع آشکار است، اما تعداد کسانی که اهمیت و ابعاد و ژرفای آن را درک می‌کنند، بسیار نادرند. بیداری اسلامی به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، از جمله تحولاتی است که در دسته‌ی دوم تقسیم‌بندی فوق قرار دارد و به عنوان «پیچ حساس تاریخی» نیازمند هوشیاری و توجهی ویژه است؛ توجهی که بخش اعظمی از آن را شناخت ریشه‌ها و روش‌های خصومت‌ورزی دشمنان تشکیل می‌ده

 




برچسب‌ها: دشمن شناسی- بیداری اسلامی- خاورمیانه- جنگ سرد
نوشته شده در تاریخ جمعه 92/8/3 توسط سرباز
تمامی حقوق مطالب برای آقاسیدبااجازه... محفوظ می باشد